فضای شنیداری در «مغزهای کوچک زنگ‌زده»

مغزهای کوچک زنگ‌زده

سَیلانِ بی‌امانِ صداها

صحنه‌ی سربه‌نیست‌کردنِ شهره (مرجان اتفاقیان)، نقطه‌ی عزیمتِ مناسبی برای بررسیِ دیالوگ‌گویی در فیلم است. شهروز پارچه‌ای را دور گردن شهره انداخته است و دارد خفه‌اش می‌کند. شهره فریاد می‌زند و کمک می‌خواهد اما در آوایش جز جرجر، نشانی از خفه‌شدن نیست. مونولوگ‌ها کامل و دقیق ادا می‌شوند، بدون ذره‌ای لغزش. کافی‌ست تصویر را ماسکه کنید و به تمنای شهره گوش دهید؛ واقعاً دارد خفه می‌شود؟

خواندن ادامه مطالب

واکاویِ صحنه‌ای از «تالی»

تالی

تلخی و سختیِ مادربودن

در اوایل فیلم صحنه‌ای هست که در آن مارلو (شارلیز ترون) دوست قدیمی‌اش را در کافه می‌بیند و با او گفت‌وگو می‌کند. به گمان نگارنده این صحنه چکیده‌ی تمام‌عیاری‌ست از کل فیلم. که حتی می‌شود آن را مستقل از کل دید و لذت برد، هم‌چون یک فیلمِ کوتاهِ خوب.

خواندن ادامه مطالب