رعنا: چیزهایی هست که نمی‌دانی

رعنا

ترانه‌ی گیلکیِ رعنا به گوشِ بسیاری‌مان آشناست. خیلی‌ها — با تنظیم‌های جورواجور — اجرایش کرده‌اند: استاد فریدون پوررضا و گروه رستاک و دیگران.

تازگی‌ها در تلگرام و اینستاگرام و جاهای دیگر، ویدیوی کوتاهی در حالِ دست‌به‌دست‌شدن است که در آن یک کشاورز، ترانه‌ی رعنا را می‌خواند. البته صدای کشاورز اصلاً جذاب نیست. ولی در این کلیپ، چیزهایی هست که نمی‌دانی!…

مثلاً توجه کنیم به جغرافیای درونِ قاب: مزرعه‌ی چای، باریکه‌راهی سرسبز و خانه‌های روستایی. که جملگی ارتباط تنگاتنگی دارند با خاستگاه و متن ترانه‌:

تی بوشو راه واش دَر بُمی، رعنا

امسال سالِ چاییه، رعنا

رعنا

اما و البته نکته‌ی مهم‌تر دگرگونیِ احساسیِ سوژه است. کشاورز در ابتدای کلیپ، همین‌طور که به دوردست نگاه و اشاره می‌کند، فریادزنان ترانه‌ی رعنا را می‌خواند و رعنا(یش) را فرا می‌خواند. در لحن‌اش، حسرت و شِکوه‌ای نهفته است (و تو چه می‌دانی؟ شاید او هم رعنایی داشته که رهایش کرده):

رعنا تی دامِن گِل کِشه، رعنا

تی غوصه آخِر مَره کوشه، رعنا

رعنا

کمی بعد فیلم‌بردار به چای‌کارِ آوازه‌خوان می‌گوید که برقص. و او هم برای خوش‌آمدنِ فیلم‌بردار/ تماشاگر شروع می‌کند به قر و قمیش‌آمدن و بشکن‌و‌بالا انداختن و لبخند زدن. و این‌گونه، آن حسِ اولیه محو می‌شود و جایش را می‌دهد به سرخوشی. آوازه‌خوانِ دریغ‌گو، می‌شود رقصنده‌ای شیرین‌گو. و تو چه می‌دانی؟ شاید رعنا(یِ او) هم مثلِ خیلی‌های دیگر این کلیپ را دیده و پسندیده. بی‌اعتنا به تمنای دریغ‌انگیزِ آن چای‌کارِ آوازه‌خوان:

اِی رو سیا رعنا برگرد بیا رعنا

رعنا بوگو با من

بی‌وفا تویی یا من

موارد مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *