عیانکردنِ حقیقت در پایانِ روایت
روایتگری یعنی چهگونگیِ ارائهی اطلاعات به تماشاگر. شبی که ماه کامل شد برای ایجادِ کنجکاوی و تعلیق، دو نوعِ روایتگری را در هم آمیخته است: روایتگریِ دانای محدود و روایتگریِ دانای کل. که اولی حسِ کنجکاویِ را در تماشاگر برمیانگیزد و دومی، حسِ تعلیق را.
از این منظر، بنای کارِ نرگس آبیار در مقام نویسنده و کارگردان[۱] این بوده است: ارائهی اطلاعات با صبر و حوصله. به همین خاطر تمرکزِ اصلیِ روایت روی شخصیت فائزه (الناز شاکردوست) است و فیلم بیشترِ اطلاعات را از صافیِ نگاهِ او به تماشاگر انتقال میدهد (به بیان دیگر، در این فیلم دانای محدود چیرگی دارد بر دانای کل).
ما دربارهی عبدالحمید (هوتن شکیبا) و خانوادهاش همانقدر میدانیم که فائزه. و فیلم اینگونه، ما را دربارهشان کنجکاو میکند: با هشداری که مادر در شب خواستگاری میدهد، فراخواندنِ عبدالحمید از سوی مأمور بعد از شب عروسی، کشف سلاح و مهمات در خانهشان و الخ. پیشروی با دانستههای فائزه، اغلب با غافلگیری همراه است. مثل اولین مواجههاش با تروریستها در حیاط خانه و یا صحنهی فرارش از پاکستان، که با سررسیدنِ ناگهانیِ عبدالمالک و زیردستاناش نافرجام میمانَد.
همانطور که اشاره شد شبی… برای سامانبخشیدنِ به روایتاش تنها به روایتگریِ دانای محدود بسنده نمیکند. فیلم در چند سکانس از فائزه فاصله میگیرد و میرود سراغِ دو شخصیتِ دیگر: عبدالحمید و شهاب. ما از طریق آنها نیز اطلاعاتی را به دست میآوریم. منتها با این تفاوت که دستیافتنِ ما به اطلاعات، اغلب قرین است با حس تعلیق. برای نمونه صحنههای گفتوگوی عبدالحمید و برادرش در جایجای فیلم؛ بهویژه وقتی عبدالمالک امر به قتل فائزه میدهد. عبدالحمید بعد از شنیدنِ دستورِ عبدالمالک، در منجلابِ دوراهی گرفتار میشود: میان پایبندی به پیمانِ زناشویی و اجراکردنِ دستورِ برادر. ما نیز، نگرانِ فائزه میشویم. چون چیزی را میدانیم که فائزه نه. البته دوربین برای ایجادِ تعلیقِ بیشتر، از بهتصویرکشیدنِ نظرگاهِ شخصیتهای دیگر نیز غافل نمیشود. برای نمونه، میتوان اشاره کرد به صحنهای که تکتیرانداز آمادهی بههلاکرساندنِ عبدالمالک است.
حتی نام فیلم هم اشارهایست به شیوهای که برای روایتگری برگزیده: کاملشدنِ ماه تقارن دارد با اتمامِ دادههای روایی. فیلم تا پایان «چیزی» را در چنته نگه میدارد و دادهها را صبورانه و با دقت انتقال میدهد و درست در انتها، سرشتِ پلیدِ عبدالحمیدِ استحالهیافته را عیان میکند.
[۱] در کنارِ نرگس آبیار نامِ مرتضی اصفهانی نیز بهعنوان فیلمنامهنویس آمده است. اما در متنِ بالا به دو دلیل تنها نامِ آبیار ذکر شده است. در برخی منابع مرتضی اصفهانی مشاورِ امنیتیِ پروژه معرفی شده است، در ضمن، بخشی از روایتِ شبی… (تقریباً مثل هر فیلم دیگری) در مرحلهی نگارش و بخشِ دیگرش در اجرا شکل گرفته است. به گمان نگارنده، روایتگریِ شبی… حاصلِ کوششهای آگاهانهی نرگس آبیار بوده است.
این مطلب در سایت سینماسینما منتشر شده است.