پروفسور گریگوری مَنکیو تولیدِ ناخالصِ ملی (GDP) را اینگونه تعریف میکند: «ارزشِ بازاریِ تمامِ کالاها و خدماتِ نهاییای که در یک کشور و در یک دورهی معیّن تولید شدهاند.»…
احتمالاً بعضی از شماها در فاصلهی خواندنِ تیتر تا سه نقطهی تعلیق، به این فکر میکردید که چهطور میخواهم این دو مقولهی بهظاهر بیربط (ازدواج و GDP) را به هم ربط بدهم. نگران نباشید. اتفاقاً رابطهی ایندو خیلی هم روشن است و توضیحاش ساده.
زندگیِ مجردی در مقایسه با زندگیِ متأهلی کمخرجتر است و بهطبع نرخِ بازدهیِ اقتصادیِ مجردها از متأهلها کمتر. مجردها نیازی ندارند که — برای درآوردنِ یک لقمه نانِ حلال — همپای متأهلها دوندگی کنند. حسابِ دخلوخرجشان روی هواست و معمولاً بهاندازهای کار میکنند که اموراتشان بگذرد مگر اینکه برنامهی روشنی برای ازدواج داشته باشند. افتاد؟
پس، مجردِ گرامی! اگر بهبودِ وضعیتِ اقتصادیِ ایران برایت مهم است، قاطیِ مرغها شو. در ضمن، لطفاً اگر کیسِ مناسب سراغ داری به من هم معرفی کن. خدا خیرت دهد.