فضای شنیداری در «مغزهای کوچک زنگ‌زده»

مغزهای کوچک زنگ‌زده

سَیلانِ بی‌امانِ صداها

صحنه‌ی سربه‌نیست‌کردنِ شهره (مرجان اتفاقیان)، نقطه‌ی عزیمتِ مناسبی برای بررسیِ دیالوگ‌گویی در فیلم است. شهروز پارچه‌ای را دور گردن شهره انداخته است و دارد خفه‌اش می‌کند. شهره فریاد می‌زند و کمک می‌خواهد اما در آوایش جز جرجر، نشانی از خفه‌شدن نیست. مونولوگ‌ها کامل و دقیق ادا می‌شوند، بدون ذره‌ای لغزش. کافی‌ست تصویر را ماسکه کنید و به تمنای شهره گوش دهید؛ واقعاً دارد خفه می‌شود؟

خواندن ادامه مطالب

درنگی بر دیالوگ‌گویی در «سد معبر»

سد معبر

پُرمشغله‌های خوش‌صحبت

در سد معبر تلاش شده است که گفت‌وشنودها و دیالوگ‌ها رسا و بی‌لکنت ادا شوند، مثل خیلی از فیلم‌ها. این سنتی است که از تئاتر به سینما آمده است و ایرادی هم ندارد. اما وضوحِ کلامی در این فیلم و فیلم‌های مشابه می‌تواند محل بحث باشد.

خواندن ادامه مطالب