چه بگویم از چه‌ها کنم گلایه؟*

نمایشگاه کتاب

نمایشگاه کتاب ۹۵ تفاوت‌های اساسی‌ای با سال‌های پیشین داشت. استفاده‌ی همه‌جانبه از نرم‌افزارهای پیام‌رسان و شبکه‌های اجتماعی و اطلاع‌رسانی از طریق آن‌ها، امکانِ پیگیریِ سریع و آسانِ خبرها و رویدادها را برای علاقه‌مندان فراهم آورده بود. آن‌ها از هفته‌ها قبل می‌توانستند در جریانِ چندوچونِ نمایشگاه قرار بگیرند و با هم‌رسانی، دیگرانی را که بی‌خبر بودند، باخبر کنند.

ولی انگار همیشه یک جای کار باید بلنگد: حتی با وجودِ آن همه رسانه‌ی رایگان و پس از آغاز نمایشگاه هم، محل استقرارِ ناشران بر کسی دانسته نبود. علاقه‌مندان در سال‌های گذشته با مراجعه به سایتِ رسمیِ نمایشگاه و با جست‌وجویی ساده می‌توانستند از بخش، سالن و هم‌چنین شماره‌ی راهرو و غرفه‌ی ناشرانِ مورد نظرشان آگاه شوند. اما غفلتِ یادشده‌، سردرگمیِ مراجعه‌کنندگان را در پی داشت (نگارنده برای یافتنِ چند ناشر مجبور شد بخش عمومی را زیرورو کند و راهروهایش را یک‌به‌یک گز).

درست است که هم‌چون سال‌های گذشته غرفه‌ی اطلاع‌رسانی در نمایشگاه برپا بود اما بدون شک به‌کارگیریِ راهنمای الکترونیک باعث می‌شد وقت و انرژیِ کم‌تری از مردم و مسئولان گرفته شود (این‌طوری مراجعه‌کنندگان با پیش‌زمینه‌ی ذهنیِ روشنی پا به نمایشگاه می‌گذاشتند و یک‌راست می‌رفتند سرِ اصل مطلب). البته چنین امکانی امسال هم در دسترس بود ولی متأسفانه بانک اطلاعاتیِ‌ سایت به‌روز نبود و مربوط می‌شد به مکانِ پیشینِ برگزاریِ نمایشگاه، یعنی مصلای بزرگ امام خمینی (ره). بانک اطلاعاتی تا بیست‌ودومِ اردیبهشت‌ماه همین‌طور دست‌نخورده باقی ماند، تا این‌که سرانجام — و تنها دو روز مانده به پایانِ نمایشگاه — غبارروبی شد و خبرش در سایت درج: «عزیزانِ بازدیدکننده از نمایشگاه کتاب تهران، نظر به شلوغی و ازدهام نمایشگاه در روزهای آتی، قبل از ورود به نمایشگاه نام و شماره‌ی غرفه‌ی ناشران مورد علاقه را از طریق سایتِ نمایشگاه جست‌وجو کنید تا در نمایشگاه سرگردان نشوید.»

حالا که یادداشت را با گِله شروع کردیم، بگذارید به دو مشکلِ جزئیِ دیگر هم اشاره کنیم. به گفته‌ی علی‌اکبر اشعری (سخنگوی شورای سیاست‌گذاری بیست‌ونهمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران) حذفِ محدودیتِ زمانی برای فروش کتاب‌ها از سوی ناشران در نمایشگاه، دومین مصوبه‌ی شورای سیاست‌گذاری بوده است: «هم‌چنین با تصمیم شورا، ناشران می‌توانند کتاب‌هایی را که سال‌ها از نشر آن‌ها می‌گذرد و بر اساس مقررات قادر به عرضه آن در نمایشگاه نبودند، بار دیگر در نمایشگاه عرضه کنند.» اما نگارنده در عمل چنین چیزی را در نمایشگاه ندید. یک ناشر می‌گفت قرار بر این بوده که کتاب‌های شش سال به قبل را به نمایشگاه نیاوریم، دیگری می‌گفت نُه سال و آن یکی ۱۱ . معلوم نبود مبنای‌شان — برای آوردن کتاب‌ها — چیست؟ کسی چه می‌داند، شاید متراژِ غرفه.

و اما برسیم به نقصان دوم (در واقع از ابتدای نوشتار تا این‌جا، سوم). بر خلاف وعده‌ها، بعضی از کتاب‌های تازه‌انتشاریافته در نمایشگاه عرضه نشدند. نمونه‌اش هم زیر پوست قصه‌ها نوشته‌ی سعید عقیقی. پاسخ مسئول غرفه در قبال درخواست کتاب این بود که زیر پوست قصه‌ها هفته‌ی دوم عرضه می‌شود. راقم این سطور، هفته‌ی دوم در نمایشگاه حضور نداشت و خبری هم در این‌باره به چشم‌اش نخورد ولی حتی اگر وعده‌ی آن مسئولِ محترم عملی شده باشد، باز هم در این خصوص کوتاهی شده است. عقیقی نویسنده و منتقد شناخته‌شده‌ی سینماست و شماری از سینمادوستان پیگیرِ آثارش هستند. بهتر می‌بود که درباره‌ی حضور کتاب‌ِ مزبور (و همین‌طور دیگر کتاب‌ها) دقیق‌تر اطلاع‌رسانی می‌شد تا بلکه برخی از خریداران (چون نگارنده) از غرفه‌های مورد نظرشان دستِ خالی برنگردند.

قطعاً یکی از مهم‌ترین و کنجکاوی‌برانگیزترین رویدادهای نمایشگاه امسال، کوچیدن از مصلای امام (ره) به شهرِ تازه‌تأسیسِ آفتاب بود. پیش از قطعی‌شدنِ محل برگزاری، بسیاری از نمایشگاه‌روها مشتاق بودند بدانند که نمایشگاه این‌جا برگزار می‌شود یا آن‌جا. شرطِ اصلی این بود: فاز اول نمایشگاه تا ۱۵ اسفندماهِ ۹۴ آماده شود. هرچه به پایانِ سالِ ۹۴ نزدیک می‌شدیم بحث‌ها و گمانه‌زنی‌ها در خصوص مکان برگزاری نمایشگاه، شدتِ بیش‌تری می‌گرفت. تا این‌که شورای سیاست‌گذاری به حدس‌وگمان‌ها پایان داد و روز چهارشنبه هفتم بهمن‌ماه انتقال نمایشگاه به شهر آفتاب را تصویب کرد و خیال همه را راحت. صحبت از خوبی‌وبدی‌هایش هم بماند برای بعد.

*از شعرِ گلایه از روزگار سعید عباسی

پیش‌تر در فصل‌نامه‌ی فرهنگی هنری استارباد منتشر شده است.

موارد مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *