همکارِ پشتِ پرده

قدردانی - نمونه‌خوانی

در مقدمه‌ی اکثرِ کتاب‌های آن‌ورِ آبی یک دوجین اسم به چشم می‌خورند. این‌ها کسانی هستند که به هر نحوی برای بهترشدن و به‌سرانجام‌رسیدنِ کتاب‌ها دستِ یاری می‌دهند به نویسندگان‌شان. و در عوض آن‌ها هم با آوردنِ اسم‌ ازشان قدردانی می‌کنند.

اما در این دیار از این خبرها نیست. هست، ولی مثل آب خیلی کم. لابد نویسنده/ گردآورنده/ مترجم می‌خواهد این‌طور نشان دهد که محصولِ نهایی فقط‌وفقط نتیجه‌ی درایت، توانایی و کوششِ فردی‌اش است و سرِ این قضیه به احدی ذره‌ای مدیون نیست.

از تجربه‌های کوچک و شخصیِ خودم برای‌تان بگویم:

تا حالا دو پلات برای دو کتاب پیشنهاد داده‌ام که ازشان بهره گرفته‌اند و چند تا کتاب را هم نمونه‌خوانی کرده‌ام. من نه نویسنده‌ام و نه نمونه‌خوان. ولی در حد بضاعت‌ام کارهایی کرده‌ام که ازشان استفاده هم شده است. اما نه‌تنها اسم‌ام در شناسنامه‌ و یا حداقل مقدمه‌ی کتاب‌ها نیامده، که حتی یک پیامِ تشکرِ خشک‌وخالی هم بابت‌شان دریافت نکرده‌ام (تا قبل از انتشارِ کتاب‌ها پیامْ پشتِ پیام، اما بعدش حاجی‌حاجی مکّه). البته دروغ نگویم دو تا از نویسنده‌ها، یکی یک جلد از کتاب‌های‌شان را به‌م هدیه داده‌اند که در این زمانه‌ی نمک‌نشناس کارشان ایول دارد.

از کسی طلب ندارم. حرف‌ام این است که اگر پای‌بندِ اخلاقِ حرفه‌ای نیستیم لااقل باادب باشیم. ادب حکم می‌کند که با پیامی هرچند کوتاه «مراتب قدردانی» را به جا آوریم و از تمامِ افرادی که برای کتاب‌مان وقت و انرژی صرف کرده‌اند تشکر کنیم. این کم‌ترین کاری‌ست که می‌شود کرد.

موارد مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *