نمایش «دشمن خدا»

دشمن خدا

زیگی فروید سه بخش را برای روانِ انسان قائل بود: نهاد (id)، من (ego) و منِ برتر (super-ego). منِ برتر دربردارنده‌ی ارزش‌های اخلاقیِ والدین و جامعه است و هم‌چون اقتداری برتر بر فرازِ نهاد و من عمل می‌کند و در عین حال، با صدای «والدانه»ی در بطنِ روان هم‌بستگی دارد.

تقریباً در سراسرِ نمایشِ دشمن خدا صدای دو شخصیتِ — می‌شود گفت — ناپیدا را از خارجِ صحنه می‌شنویم. فرمانده و ناظم، شخصیت‌ها را پای «میز محاکمه» می‌کشانند و آن‌ها را به خاطر کارهای ناهنجار و نظم‌شکن‌شان، سؤال‌پیچ می‌کنند.

فرمانده و ناظم لحنِ تحکم‌آمیزی دارند و پخش‌شدنِ گفت‌وگوهای‌شان از بلندگوهای سالن، استیلای خاصی به صدای‌شان می‌بخشد: دو صدای والدانه‌ی سرزنش‌گرِ سین‌جیم‌کننده. عنصری که هم‌خوانیِ جالب‌توجهی دارد با درون‌مایه‌ی این نمایش.

موارد مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *