سکوت کن که این سکوت منطقی‌تره

نشست خبری

هیچ فیلم‌سازی بدش نمی‌آید درباره‌ی مضمونِ فیلم‌اش صحبت کند. خوش‌حال‌کننده‌ترین پرسش در پاسخِ به چنین میلی می‌تواند این باشد: «مضمونِ فیلم‌تان چیست؟» و یا «حرف‌تان چه بوده است؟»… مصاحبه‌گر می‌پرسد و به‌طبع، فیلم‌ساز پاسخ می‌دهد.

که در این صورت، فیلم‌ساز، ناخواسته متن‌اش را به آفریده‌ای دست‌وپا‌بسته و زبون فرومی‌کاهد و تماشاگرِ منفعل را در امرِ تحلیل محدود می‌کند. هرچند که در نظرِ اُمبرتو اِکو (فیلسوف و نشانه‌شناسِ فقید) متن‌ها چندان هم بی‌دروپیکر نیستند ولی هر تماشاگری — بسته بینش و خاستگاهِ فرهنگی‌اش — می‌تواند خوانشِ متفاوتی از متن داشته باشد و این حق برایش محفوظ است.

اگر بخواهیم این وسط از کسی خُرده بگیریم او کسی نخواهد بود جز پرسنده. چرا؟ چون او پرسش‌گر نبوده است. یا بهتر بگوییم، پرسش را از منبعِ اشتباهی پرسیده و برای گرفتنِ پاسخ، به جای متن، سراغِ آفریننده رفته است. فیلم‌ساز آن‌هنگام که محصولِ تلاش‌های چندماهه و یا چندساله‌اش را انتشار می‌دهد و به معرض نمایش می‌گذارد، تبدیل می‌شود به یکی از تماشاگرانِ فیلم. همین.

موارد مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *